بچه هاااااا من دارم از خونه خودم آپ مىکنممممم, آخ جوووون :دى

بله آقا جون, گذشت اون زمانى که شصت سال بعد عروسى میرفتن اینترنت میگرفتن, الان از فرش زیر پا هم واجب تره :دى


واى خیلى خونه خودم,  بهم آرامش میده , به دوتامون

نزدیک عروسى هزار تا کار ریخته سر همه و هیچ کس اعصاب نداره, هى سر چیزاى کوچیک بحث پیش میاد ولى وقتى میریم خونه ساکت و تمیز و دنجمون و از اون همه شلوغى و هیاهو فاصله میگیریم آرامش پیدا میکنیم


شبا وقتى میرسم خونه زود از خستگى بیهوش میشم و خواب میرم ولى تا صبح خواباى بد میبینم, مثلا شب عروسى اومده و مهمونا رسیدن ولى من یادم رفته برم آرایشگاه, یا تالار یادش رفته غذا درست کنه و کلى خواباى این مدلى

چند روز پیشم ظهر خوابیده بودیم یه دفعه مامان از اون اتاق صدام زد, من از خواب پریدم با وحشت میگم چى شده؟ میگه یقه لباس عروست رو اینکارى کن, گفتم چى؟ میگه بذار بخوابم و باز خوابیده

خل شدیم ههمون :دى 


فردا قراره چمدونامون رو بیاریم خونه ما و براى اولین بار مهمون دارم, برم که کلى کار دارم

برام دعا کنییییید 

نظرات 2 + ارسال نظر
سودی جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 14:27

وای چقد این خوابا چرت و در عین حال خنده داره بعدش فک عروس یادش بره ارایشگاه رفتنو :))

میلو جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 12:09

عزییییییییییییییزمممممممممممممممممم اولین پست از خونه ی عشق هدا و امیر عزیز... چقدرررررررخوشحالم براتون.. بی نهایت :***** وای چقدر خوبه هدا این روزاتو ثبت میکنی :)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.