این مدت که روی پایان نامه کار میکنم همش توی ذهنم یه علامت سوال هست، یعنی بود!
اینکه چرا من دوران کارشناسی واسه تحویل پروژه هام حتی شده بود که بیست و چهار ساعت پشت هم کار میکردم و شام و نهار و صبحانه هم پای لپ تاب میخوردم و خسته نمیشدم زیاد ، ولی الان دو ساعت که کار میکنم خسته و کلافه میشم ، اونم کاری که عاشقشم و قبلا برام حکم تفریح و سرگرمی داشت!
یه مدت اصلا تحمل صدای آهنگ موقع کار کردن نداشتم و تمرکزم بهم میریخت، معمولا توی فازای اول طرحم که خیلی تمرکز و فکر میخواد این مدلیم که اعصاب ندارم و سکوت محض میخوام
فاز اول طرحم و مرحله کانسپت و کشیدن خطوط اصلی که تموم شد با همون سیستم پیش رفتم و سکوت محض بودم و کلی همه چیز یکنواخت و خسته کننده بود
بعد ترش میشستم توی هال جلوی تی وی کار میکردم و آهنگ های پی ام سی رو گوش میکردم
ولی من یه اخلاق عجیب دارم . اینکه خیلی وقتا تحمل شنیدن آهنگای جدید رو ندارم و دلم میخواد یه آهنگ رو نت به نت بلد باشم و بدونم الان چی میشنوم که آرامش بگیرم، واسه همین پی ام سی هی آهنگ جدید میذاشت و من باز بی اعصاب بودم موقع کار کردن
برعکس علی که دیواااانه وار تنوع میده به زندگیش. هروقت توی ماشینش آهنگ میذاره عصبی میشم و هی میگم تو چرا هر آهنگ بیخودی به دستت رسید بی اینکه بدونی خوبه یا نه دانلود میکنی، میگه چون من نمیتونم یه آهنگ رو بیشتر از دو سه بار گوش کنم و خسته میشم ازش و به شدت نیاز به تنوع دارم، واسه همین آهنگ های خوب برام کمن و ترجیح میدم هرچی شد گوش کنم ولی فقط یکی دو بار نه اینکه شصت بار یه فولدر خوب رو پلی کنم !
این اخلاقش کلا خیلی محسوسه توی زندگیش، مثلا یه عااالمه عکس داره روی گوشیش و هر روز عکس بک گراندش رو عوض میکنه ، یا موقع غذا درست کردن همیشه یه رسپی جدید داره حتی اگه شده با یه تغییر کوچولو تنوع میده. برعکس من که همیشه باید با یه چیزی خو بگیرم و بعد که بهش عادت کردم دیگه عوضش نمیکنم و این کار بهم آرامش و حس امنیت میده! این نیاز شدید علی به تنوع گاهی خیلی منو میترسونه !
بعد ولی از دیشب رفتم سراغ فولدرای قدیمی لپ تاپم و موقع کار کردن گوش میکنم و دائم احساساتم برانگیخته میشه ! یه عالمه خاطره های خوب و بد، یه حس نوستالژی وحشتناکی داره که نفست رو بند میاره. اونم واسه من که از بعد عروسی انگار قطع ارتباط بودم با صداها
آهنگ ها چقدر قدرت عجیبی توی برانگیخته کردن آدما دارن، شایدم من خیلی این مدلی ام ، همش یاد اون شعر بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین می افتم و میگم نه بهتر بگم آهنگ گوش کن و گذر عمر ببین
یادم رفته بود یه زمانی با آهنگام زندگی میکردم
حالا یهو به طرز عجیبی حس میکنم بازم پتانسیل 24 ساعت بی وقفه کار کردن و خسته نشدن رو دارم و خدا رو شکر که یک ماه قبل دفاعم این رو کشف کردم و میتونم کلی کیفیت کارم رو ببرم بالا و لذت بیشتری هم ببرم
قراره تماااام آهنگ های 8 سال اخیرم رو گوش کنم، کلی لبخند بزنم و کلی چشمام خیس بشه و کلی کار کنم